۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

کلاه گشاد...

اگر به پست گذشته ام نگاه کنید خواهید دید که من با تردید و نگرانی به اوضاع لیبی نگاه می کنم و هر روز که می گذرد به نگرانی من افزوده می شود. غرب (اگر نخواسته باشم بنویسم امپریالیسم) در حال تحقق یک ماجراجویی تازه در نقطه ای دیگر از جهان است. من مطمئنم که روزی فرا خواهد رسید که انسان هایی آگاه سناریوی وقایع لیبی را بازخوانی خواهند کرد و این سناریوی شرم آور را بر سفره ی دید مردم جهان پهن خواهند کرد. آنان نشان خواهند داد تا چگونه خواست های بر حق مردم این کشور ملعبه ی دست جنگ افروزان سوداگر شده است. از چهره های مرموز در آب نمک خوابانده که یک شبه  "دمکرات" های انساندوست معرفی شدند تا قطع نامه های سازمان های بین المللی که اکثریتشان خود در معرض داوری خلق هایشان قرار دارند. از "اتحادیه ی عرب" که اکثریتشان را دست نشانده های سیاهکار تشکیل می دهند، تا "شورای امنیت" که تنها هم و غم آن به هم نخوردن معادلات بین المللی است. آیا رهبران "جهانی" که چشم اندازشان انتخابات در پیش رو است و انگیزه شان پیروزمند بدر آمدن از آنست می توانند نسبت به سرنوشت "شورشیان بنغازی" دلرحمی نشان دهند؟ آیا دلقک هایی که ساق پای فاحشه های بین المللی افق دیدشان را محصور کرده لیاقت و برازندگی تعیین سرنوشت این محرومان را دارند؟ امیدوارم روزی نقش مطبوعات و رسانه هایی که مردم روزی برای آزادی آن جانفشانی کردند در تدارک روانی این تحولات نیز افشا شود ، که خواهد شد و ما می مانیم و زودباوری ها و ساده دلی هایمان. کجا رفت آن "روح نقاد" که آنقدر از آن سخن گفته شد. عیب از ماست که به این راحتی می توانند یک کلاه گشاد بر سر ما  بگذارند.هدف بعدی کجاست؟ مداخله ی نظامی برای نجات جان تظاهر کنندگان سبز؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر