حالا که در جمهوری اسلامی برای بار چندم و پس از شکست های متوالی در سنگر نبرد فرهنگی زمزمه ی انقلابی دیگر بگوش می رسد، بی مناسبت ندیدم گریزی بزنم به یکی دیگر از انقلاب های فرهنگی سده ی گذشته، یعنی انقلاب اکتبر و تلاش هایی برای نوآوری های سترگ در گستره ی فرهنگ. البته در آنجا هم مثل ایران امروز ما بحث اصلی در وهله ی نخست پیرامون "فرهنگ زدایی" می چرخید و جانشین کردن فرهنگی از اساس متفاوت با آنچه که تا آنروز مرسوم و رایج بود. بدیهی است که اگرچه مضمون هر دو حرکت و حرکت های دیگری در این گستره واحد است و چنانکه نوشتم "فرهنگ زدایی" است اما تفاوت های فاحشی میان این نمونه های تاریخی وجود دارد که می توان گوشه هایی از آن را بر شمرد.تفاوت عمده ی نمونه ی روسیه با ایران این است که حرکت در ایران ضد فرهنگی است و واپسنگرانه. اینها می کوشند فرهنگ متعالی را که در سده های متوالی تمدن ایرانی و جهانی رشد و توسعه یافته به صورت های ابتدایی آن بازگردانند. اما در روسیه تلاش در راستای شکستن حصارهای بگذارید بگویم افقی و عمودی نشر فرهنگ بود. آنها تلاش داشتند حیطه ی شمول فرهنگ را از دایره ی نفوذ اقشار مرفه خارج کنند تا مردم عادی، کارگر و دهقان رها شده از بند استثمار نیز در تولید فرآورده های فرهنگی (بخوان خلاقیت هنری و ...) مشارکت داشته باشند. در روسیه ی شوروی بلافاصله پس از انقلاب اکتبر اشکال متنوع و نوین کار و زندگی بر اساس نظام شورایی رواج یافت. کوشش هایی چشمگیری در جریان بود تا فرهنگی کاملا نوین به این اقشار راه باز کند. مثلا در شعری که آنروزها بسیار از آن نقل می شد چنین گفته می شد:" (نقاشی های) رافائل را به نام نامی آینده بدست آتش بسپاریم. موزه ها را ویران سازیم و شکوفه های هنر را لگدمال کنیم". اما این شعر در واقع امر شعاری بود برای ترتیب دادن استودیوها وآتلیه های ویژه برای رونق دادن به کار و خلاقیت گروهی در هنر. قلب کارگاه های ادبی با آهنگ زندگی شهرهای مدرن و کارخانه های ماشینیزه می تپید. در موسیقی می خواستند حتی طیف محدود واریاسیون های نواهای سازهای سنتی را بشکنند تا بتوانند آن را گسترش دهند. مثلا گروه های همنوازی پر هیاهویی ایجاد شده بود که گروه های همسرایان به همراه سوت های کارخانه ها، غرش توپ و بوغ کشتی را در خود گرد آورده بود. مشابه آن در تئاتر هم به چشم می خورد . شهر خود صحنه ی اجرای تئاتر بود، نه تنها شهر بلکه کارخانه و مزرعه. و هنگامی که "برنامه ی نپ" لنین مسیر انقلاب را تغییر داد این کوشش ها نیز به آخر خط خود رسیدند. اما با این وجود یادگاری از یک تجربه برجای ماند که در تاریخ بیسابقه بود.اما حالا بر گردیم به جمهوری اسلامی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر